همه تروريسم گرد و غبار از خاک بیگانگان نیست

شايد يکي از مهمترين کانون هاي گرد و غبار در نزديکي شوش و در مسير استان ايلام باشد. منطقه اي که بنا به اظهارات مديران سازمان جنگل ها در چند سال گذشته شناسايي و پيش بيني شد که مي‌تواند با کاهش رطوبت خاک کانوني براي توليد گرد و غبار داخلي باشد.

جواد حيدريان در سرمقاله ابتکار با عنوان «کانون‌هاي داخلي ‌گرد و غبار را مهار کنيد» نوشت:
«تروريسم گرد و غبار» اصطلاحي بود که حسن روحاني براي گفتگو با مقامات عراقي بر سر مديريت بيابان هاي آلوده عراق از آن استفاده کرد. عراقي که بيش از دو دهه است درگير جنگ و خشونت داخلي و خارجي است. اما حقيقت اين است که همه تروريسم گرد و غبار از خاک عراق و عربستان و شمال آفريقا براي کشتار ما قداره نبسته اند. آلودگي گرد و غبار که در هفته گذشته خوزستان را به شکل باور نکردني خاکستري کرد از کانون هاي فعال در نزديکي خوزستان بلند مي‌شدند.
اين وضعيت در استان تهران، اصفهان، فارس، سيستان و بلوچستان، قم، ايلام، کرمان و شهرهاي بيشتري از کشور وجود دارد.در خوزستان از 11 مورد وقوع پديده گرد و غبار در سال جاري، در 9 مورد کانون ايجاد ريزگردها منشا داخلي داشته و علت آن نيز بنا به اظهارات مقامات استاني بي باراني بوده است.
شايد يکي از مهمترين کانون هاي گرد و غبار در نزديکي شوش و در مسير استان ايلام باشد. منطقه اي که بنا به اظهارات مديران سازمان جنگل ها در چند سال گذشته شناسايي و پيش بيني شد که مي‌تواند با کاهش رطوبت خاک کانوني براي توليد گرد و غبار داخلي باشد. مبارزه بيولوژيک البته در دستور کار بود و با کاشت درختاني از گونه کهور پاکستاني – آمريکايي تلاش شده بود بخشي از گسترش اين بيابانزايي کنترل شود اما بي شک مهار بيابان هاي پيشرو در تمامي ايران نياز به شکل ديگري از برنامه ريزي دارد. اگرچه کاشت درختان کم مصرف مانند کهور مي‌تواند راهکار خوبي باشد اما بايد در پي عامل اصلي بود اگرچه به عقيده بسياري از متخصصان راهي براي مهار خشکسالي به طور غير طبيعي وجود ندارد.
اگر مصداق ديگري را بخواهيم مورد بررسي قرار دهيم مي‌توانيم به يک ميليون و 300هزار هکتار کانون گرد وغبار در استان اصفهان اشاره کرد که شناسايي شده ولي هنوز هيچ برنامه بيولوژيک يا غير بيولوژيک براي مهار آنها انديشيده نشده است. تهران وضعيت مشابهي دارد. بيابانهاي جنوب تهران با بحران خشکسالي و برداشت بي رويه آب دچار نشست هاي شديد شده و رطوبت از خاک رخت بربسته است. طوفان يک سال گذشته در تهران تنها هشداري بود تا متوجه باشيم هيچ نقطه اي از کشور در برابر هيولاي بي آبي ايمن نيست.
نمونه ديگر اتفاقاتي است که در استان فارس رخ داده و با خشک شدن تمامي تالاب هاي اين سرزمين تاريخي، بالاترين تنش هاي اقليمي و اکولوژيک، بزرگترين ضربه زيستي به طبيعت و محيط انساني وارد شده است.خشک شدن درياچه ها و تالاب ها، رودخانه ها و چشمه ها و آبگيرهاي کشور بي شک محصول گذر دوره زماني خشکسالي در ايران هم اگر باشد يک دليلش سوء مديريت منابع آبي و توسعه ناپايدار و بي توجه به ارزيابي هاي زيست محيطي بوده است.
برداشت هاي بي رويه و بي ضابطه رمق زمين را مکيده است و امروز ايران را به کشوري با بزرگترين بحران هاي زيست محيطي تبديل کرده است.به اعتراف تمامي مقامات محيط زيست، منابع طبيعي، هواشناسي، بهداشتي و البته به استناد ايستگاه هاي سنجش آلودگي و همينطور ميزان مراجعات مردم به درمانگاه ها و مراکز اورژانسي در مناطق با آلودگي، مي‌توان به اين حقيقت پي برد که ريزگردها رو به افزايش اند و علاوه بر کانون هاي برون مرزي، کانون هاي داخلي عامل بروز بحران هاي تنفسي در کشور خواهد بود و محيط انساني ايران را به بزرگترين مرکز آلاينده تبديل خواهد کرد و هزينه هنگفتي را در حوزه سلامت روي دست مردم و دولت ها خواهد گذاشت.

درباره نویسنده

هنوز دیدگاهی وارد نشده است.

نظر دهید

*